این روزها....
قربونت برم که این روزها وقتی با شیشه شیر میخوری ، وسط اش که میرسی هی دست و پا میزنی گریه میکنی و یه کم از شیرت میمونه ولی جالبه شبها که بیدارت میکنم تو حالت نیمه بیدار خیلی راحت شیر میخوری و همه اش رو تموم میکنی حالا نمیدونم روزها باهات چیکار کنم . بابا هنوز مسافرته و من وتو و خاله اگی این روزها با هم هستیم . خاله اگی همش بغلت میکنه و بغلی ات کرده . راستی کم کم داری جغجغه ات رو میگیری دستت و اون رو تکون میدی .
نویسنده :
مامان لیدا
20:23